شیرین سیدی | شهرآرانیوز؛ در این همایش که عصر روز پنجشنبه، ۴ خرداد ماه، برگزار شد، سه تن از استادان زبان و ادبیات فارسی در خصوص جایگاه داد در اندیشه ایرانی و شاهنامه فردوسی و لزوم بهره بردن وکلا و دیگر متخصصان علوم مختلف از ظرفیت ادبیات سخن رفت. همچنین محمد یگانه، بخشی خوان برجسته شمال خراسان، بخشهایی از شاهنامه را اجرا کرد و علیاکبر رضوانی، هنرمند خوشنویس نیز تعدای از ابیات شاهنامه را خوشنویسی کرد. در ادامه خلاصهای از آنچه در این همایش سه ساعته گذشت آورده شده است.
شیخ الاسلامی، رئیس کانون وکلا، در نخستین همایش داد و دادگری در شاهنامه فردوسی که مناسبت بزرگداشت حکیم طوس در این کانون برگزار شد، گفت: در روزگار فردوسی حکما بر علوم مختلف احاطه داشتند. معمولا پزشک، فیلسوف، ادیب منجم، ریاضیدان و زیستشناس بودند اما امروز که دانشها تخصصی شده شاهد دور شدن عالمان هر رشته از دیگر رشتهها شدهایم و جامعیت پیشین از بین رفته است. از این رو ضرورت افزایش ارتباط بین علوم و عالمان احساس میشود.
به گفته او، وکلای جوان نا آنچنان از ادبیات دور شدهاند که حتی در نوشتن دادنامه ها اشتباهات نگارشی میبینیم، باید در رفع این بیگانگیها بیشتر تلاش کرد.
یاحقی، مدیرعامل خردسرای فردوسی نیز در این همایش درباره اهمیت «داد» در شاهنامه گفت: اگر سه واژه کلیدی در شاهنامه داشته باشیم یکی «داد» است. داد در شاهنامه وسعت بالاتری از درک امروز دارد اگر خرد اساس شاهنامه است، داد نیز یاور آن است.
به گفته این پژوهشگر، داد از ریشه «داتَ» میآید و در دوده باستان نیز جایگاه ویژهای داشت، «وندیداد» که یکی از بخشهای اوستا است به معنی قانون ضد دیو است. یکی از معانی داد در گذشته «قانون» بود. همچنین «عرف» هم داد تعبیر میشد و رعایت این عرف و قانون به معنی دادگری بود.
او صحبتهایش را با یک سوال ادامه داد: اما چرا فردوسی این همه از داد سخن گفته؟ به گمان من این کار یک اقدام سیاسی است در روزگار او این «داد» در حال پایمال شدن بود، اواخر دوره سامانی دوره ارجمندی خرد و تفکر رو به زوال میرفت و اشعریگری داشت بر معتزله برتری مییافت، بر این اساس فردوسی بر خرد تاکید بسیار دارد و در همین عصر است که بیداد داشت جایگزین داد میشد، پس «داد» و «خرد» کلید واژههای حکیم توس شد تا بر بازگرداندن تعادل پیشین تلاش شود.
به گفته یاحقی، چهره های شاهنامه یا دادگر هستند، یا بیدادگر، یا خردمندند، یا بیخرد. اما کفه خردمندی و دادگری سنگینتر است و البته در میان ایرانیان بیشتر از انیرانیان افراد خرمند و دادگر میبینیم.
او در ادامه به بخشی دیگر از شاهنامه استناد کرد و گفت: خلیفه وقت، القادر بالله، در سال پایانی شاهنامه منشور قادری نوشت که گواهی بر تمامیتخواهی و بستن درهای گفتوگو و تفکر بود، با دانستن این نکته تلاشهای فردوسی در تاکید بر خردورزی و دادگری جنبه سیاسی مییابد. به خرد در شاهنامه بسیار پرداخته شده و امیدوارم درباره داد در شاهنامه هم کتاب نوشته شود.
یاحقی با بیان اینکه، نامهای داد محور امروز چون دادگستری برگرفته از این بنمایه است، صحبتهایش را اینگونه ادامه داد: خوب بود برابری فارسی برای «وکیل» هم رایج میشد، وکیل در ترجمههای قدیمی قرآن به فارسی «پایندان» معنی شده بود و ما از آن برای نام انجمنی با فرهیختگان افغانستانی بهره بردیم.
محمدحسین ساکت، شاعر، ادیب، حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری نیز در این همایش بر اهمیت پیوند وکلا بر ادبیات تاکید کرد و خطاب به وکلای جوان گفت: اگر سرآغاز لایحه ها را با شعر بیارایید سود خواهید برد، من با این اقدام حتی رای را تغییر دادهام. گاه استفاده از ظرفیتهای ادبی و ظرایف هنری از استدلال های قانونی موثرتر میافتد.
او در ادامه افزود: در عرف قضایی کشمکش بین قاضی و وکیل زیاد است اما با شعر و ادبیات میتوان دلها و رآیها را به هم نزدیک کرد و شعری نیز در این خصوص قرائت کرد. فردوسی زاییده بیداد زمان بود و در بیت بیت شعرش داد پیداست. فردوسی خواستار آرامش است بر خلاف این تصور که او را توصیفگر جنگ میدانند او پیونددهنده خرد و عمل است. دادگری را از عرش به فرش میآورد، وارد زندگی میکند و جامه عمل بر آن پوشاند و در حالی که متکلمان و فیلسوفان به زبانی سخت سخن میراندند، شعر و ادبیات، خرد، داد، جوانمردی و... را به زبان و زندگی مردم وارد کرد.
زاگرس زند، شاهنامهپژوه، استاد ایران باستان و مدرس دانشگاه بینالمللی قزوین، آخرین سخنران این همایش بود، او با اشاراتی آماری به اهمیت و معنی«داد» در شاهنامه و تفکر ایران باستان پرداخت: واژههای مربوط به «داد» در شاهنامه یک هزار مرتبه تکرار شده که تقریبا هم سنگ واژه «ایران» در این اثر حماسی است. اما چرا «داد» چنین جایگاهی در شاهنامه یافته است؟ باید گفت همانطور که پیشتر دکتر یاحقی اشاره کردند بخشی از آن به بیدادگری روزگار فردوسی بازمیگردد، اما بخشی دیگر نیز به جایگاه «داد» در ایران پیش از اسلام که فردوسی آن روزگاران را به نظم کشیده است، باز میگردد.
شاهنامه را دادنامه و حماسه داد هم خواندهاند. این واژه معانی گستردهای چون راستی، عدل، عدالت، انصاف، حق، قانون و مشروعیت دارد.
در شاهنامه واژههایی چون «حق» و «انصاف» و «عدالت» را نمیبینیم و این واژه «داد» است که جایگزین آنها شده است. زند سپس به ریشه این واژه و گستره آن در زبانهای اوستایی، فارسی باستانی و میانه پرداخت و معادلهای خلق کردن، وضع کردن، جایدادن و حتی ستاندان را هم در معنی این واژه یادآور شد، این استاد زبانهای باستانی واژه «داستان» را هم از ریشه «دا» و در ردیف «داتَ» دانست.
«داد» هم به معنی قوانین کیهانی و اساطیری است و هم شریعت و احکام دینی و بر این اساس است که یک بخش اوستا که به احکام اختصاص دارد «وندیداد» خوانده میشود. حتی زرتشتیان به آتشکده، دادگاه میگویند.
زند در ادامه به اساسیترین اصل در تفکر ایران باستان یعنی «اَشه» که همان «راستی» و «نظم هستی» است اشاره کرد و گفت این نظام طبقاتی حاکم در آن روزگار نیز در راستای حفظ نظم جهانی ایجاد شد پس زیر پا گذاشتن قانون که به معنی اختلال در نظم بود به گناهی بزرگ بدل گشت.
در واقع «خرد» و «داد» در تلاش برای حفظ «اشه» هستند. قانون و عدالت نیز به معنی بودن هر چیز در جای خودش است. پس میتوان چنین تعبیر کرد که «داد» نظم و قانونی بود که بايد حفظ شود و دادگر وظیفه اش حفظ آن است. او در بیان سیر جایگاه «داد» گفت در دوره هخامنشی نسبت به پیش از آن «داتَ» اهمیت بیشتری مییابد. دروغ یعنی ضد «داتَ» و «اشه» و در ردیف قانون شکنی قرار میگیرد.
بر این اساس است که داریوش را بزرگترین قانون گذار نامیدهاند.۶_۷ بار در سنگنوشتههای هخامنشی «داد» آمده است.
او درپایان به معنی «داد» در شاهنامه هم اشاره کرد و گفت این واژه در کتاب فردوسی بیشتر در حوزه اخلاق و حکمت کاربرد یافته است و معنی حق، عدل، عدالت و انصاف دارد یعنی بسیار کمتر معنی قانونگذاری داشته است. داد و دادگری حوزهای است که خیلی کم به آن پرداختهایم و جا دارد در هر یک از این محورها کتابها و همایشها نوشته و برگزار شوند تا این حوزه اندیشه ایرانی بیشتر روشن شود.